یک روز دختری دو سیب دردست داشت مادرش بهش گفت دخترم یکی از سیب هایت رابه من می دهی دختر گازی بر ان سیب وگازی بر سیب دیگر زد لبخند روی لبان مادر خشکید و مادر از دختر نا امید شد.اما دختر دقیقه ای بعد یکی از سیب ها را به طرف مادر برد و گفتبیا مامان این یکی شیرین تر از ان یکی است مادرخشکش زد که چه فکری درباره دخترش کرده بود
نام نام خانوادگی.حنانه علیانی نژاد
مدرسه. توحید
کلاس. هفتم
اواخر بهمن ۹۷
داستانک:زهرا یوسفی...برچسب : نویسنده : dastanaknevisi9798 بازدید : 54
برچسب : نویسنده : dastanaknevisi9798 بازدید : 64